_ ای مرا در سر هر موی به زلفت بندی
+ ..
_ ابر میبارد و من ...
+ ...
_ ...
_ ای مرا در سر هر موی به زلفت بندی
+ ..
_ ابر میبارد و من ...
+ ...
_ ...
پادشاه آمورو گفت نه و تو که یک پزشک هستی نمیتوانی بفهمی که هیچ زمامدار عقیده به آزادی ندارد بلکه با این عنوان مردم را فریب می دهد تا اینکه بتواند خود حکومت نماید و من بمردم سوریه می فهمانم که باید آزاد شوند و آزادی را بدست نمی آورند مگر اینکه علیه مصر متحد باشند و وقتی سکنه سوریه متحد شدند و به تصور خودشان آزادی را بدست آوردند غافل از این هستند که برای من آزادی بوجود آورده اند تا اینکه بر آنها حکومت کنم و آنان باید مثل همیشه زحمت بکشند و خراح بدهند منتها در گذشته خراج را مصر از آنها می گرفت و بعد من از آنها خراج می گیرم و پیوسته به آنها می گویم که شما سعادتمند تر از تمام ملل جهان می باشید زیرا آزاد هستید و آنها نیز به همین عنوان واهی دلخوش می شوند.
سینوهه تو نمیدانی که یک ملت مثل یک گله گوسفند است و باید او را به چیزی مشغول کرد تا اینکه بتوان بر او حکومت نمود و یکی از بهترین وسائل برای مشغول کردن ملت این است که باو بگویند تو آزاد هستی و برای این بوجود آمده ای که آزاد زندگی کنی و مردم چون عوام هستند هر چه بشنوند می پذیرند و آنرا حقیقت می دانند و عمده این است که آنقدر یک موضوع را در گوش مردم فرو بخوانند که در روح آنها جا بگیرد.
سینوهه - میکا والتاری - ترجمه ذبیح الله منصوری
پانوشت: دیر کشف کردم این کتاب رو
من او بودم من او شدم با او بودم بی او شدم
در عشق او چون او شدم زین رو چنین بی سو شدم
شهرام ناظریه جان خوند
چه پریشانم از این فکر پریشان شب و روز
که شب و روز کجایی و کجایِ تو کجاست
هوشنگ ابتهاج
گناهانم را دوست دارم!
بیشتر از تمام کارهای خوبی که کرده ام،
میدانی چرا؟!
آنها واقعی ترین انتخاب های منند...
سید علی صالحی
میدونی خوب جان؟
میروی و گریه می آید مرا
اندکی بنشین که باران بگذرد
همایون جانه شجریان میخونه انقد میخونه که بارون بزنه انقد میخونه که بارون میزنه
نیامدن به پاهات بی قواره بود...
دردم این است که من بی تو دگر
از جهان دورم
و
بی خویشتنم
مهدی اخوان ثالث
* حافظ
قطعا دنیا تقسیم میشه به دو دسته