پادشاه آمورو گفت نه و تو که یک پزشک هستی نمیتوانی بفهمی که هیچ زمامدار عقیده به آزادی ندارد بلکه با این عنوان مردم را فریب می دهد تا اینکه بتواند خود حکومت نماید و من بمردم سوریه می فهمانم که باید آزاد شوند و آزادی را بدست نمی آورند مگر اینکه علیه مصر متحد باشند و وقتی سکنه سوریه متحد شدند و به تصور خودشان آزادی را بدست آوردند غافل از این هستند که برای من آزادی بوجود آورده اند تا اینکه بر آنها حکومت کنم و آنان باید مثل همیشه زحمت بکشند و خراح بدهند منتها در گذشته خراج را مصر از آنها می گرفت و بعد من از آنها خراج می گیرم و پیوسته به آنها می گویم که شما سعادتمند تر از تمام ملل جهان می باشید زیرا آزاد هستید و آنها نیز به همین عنوان واهی دلخوش می شوند.
سینوهه تو نمیدانی که یک ملت مثل یک گله گوسفند است و باید او را به چیزی مشغول کرد تا اینکه بتوان بر او حکومت نمود و یکی از بهترین وسائل برای مشغول کردن ملت این است که باو بگویند تو آزاد هستی و برای این بوجود آمده ای که آزاد زندگی کنی و مردم چون عوام هستند هر چه بشنوند می پذیرند و آنرا حقیقت می دانند و عمده این است که آنقدر یک موضوع را در گوش مردم فرو بخوانند که در روح آنها جا بگیرد.
سینوهه - میکا والتاری - ترجمه ذبیح الله منصوری
پانوشت: دیر کشف کردم این کتاب رو