حرفهایی برای گفتن...

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

دفترچه بیمه

خب من تا چند ماه پیش دفترچه بیمه نداشتم، بعد اینکه دفترچه دار شدم کلی خوشحال بودم (نمیدونم چرا ولی بودم!)

پشت دفترچه هم که با خط خوش و خوانا به نقل از رهبر نوشته:

«ما میخواهیم اگر کسی در یک خانواده مریض شد،بیش از رنج مریض داری، رنج دیگری نداشته باشد»

گذشت و من مریض شدم، برای اولین بار خوش و خرم  از اینکه تحت پوشش بیمه هستم دفترچه گرفتم دستم رفتم مطب دکتر، تو اولین قدم منشی دکتر گفت دفترچه تامین اجتماعی قبول نمیکنیم، خب من یکم ناراحت شدم ولی باز امیدوار بودم که دارو و ازمایشات و این چیزا هست هنوز، دکتر برام آزمایش نوشت رفتم آزمایشگاه، متصدی محترم گفت آزمایشاتتون تحت پوشش بیمه نیست، من باز به داروها فکر میکردم که مسئول داروخانه با بی رحمی تمام گفت داروهاتون آزاد حساب میشه خانم بیمه قبولشون نمیکنه...

یکم فکر کردم به این نتیجه رسیدم شاید منظور آقا سرماخوردگی خفیف بوده و مشکل از منه که بد متوجه شدم!!

  • زینب
  • ۰
  • ۰

گتجایش

گنجایش دیگری ندارد دل من

همچون قدح شراب لبریز توام


محمدرضا شفیعی کدکنی

  • زینب