حرفهایی برای گفتن...

  • ۰
  • ۰

زلزله

زلزله که شد خیلی نگرانت بودم نمیدونم چرا بعد از این همه مدت از ذهنم بیرون نمیرفتی

میخواستم باهات حرف بزنم 

میخواستم مطمئن بشم که خوبی

تمام راه های بیهوده رو امتحان کردم اما راهی نبود...

مسخره ست

نه؟

  • ۹۷/۰۱/۱۵
  • زینب

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی