حرفهایی برای گفتن...

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

نور

همه چیز خیلی روشن و واضحه، چیزی که روشن نیست منم...
  • زینب
  • ۱
  • ۰

سر به مهر

شده تاحالا که فکر کنی افسرده ای؟ نه اینکه خودت حس افسردگی داشته باشیا خب کم و بیش پیش میاد روزایی که آدم خیلی ناراحته و احساس افسردگی داره، منظورم اینه که شده از عکس العمل دیگران نسبت به خودت به این نتیجه برسی که افسرده ای؟

فیلم "سربه مهر" رو دیدم، قشنگ بود، لیلا حاتمی خوب بازی میکرد، اما چیزی که میشه در موردش گفت اینه که ترسناک بود، ترسناک بود چون من، زینب، بعضی از رفتارهامو تو اون شخصیت دیدم و اصلا اصلا دلم نمیخواد آدم افسرده ای باشم، دلم نمیخواد آدم درگیری باشم..

نوع پوشش (اغلب مشکی و گاهی طوسی)، حساسیت بیش از اندازه نسبت به کوچیک شدن توسط دیگران، اعتیاد به اینترنت و وبلاگ نویسی، ناشناس نوشتن و ناشناس موندن تو جمعی که تقریبا همه میشناسنت اما انکار این آشنایی به دلیل شاید کمرویی، عدم توانایی در گفتن حقیقت، خجالت، پول، تنهایی...

  • زینب
  • ۰
  • ۰
بانو هایده خوند و اسمش رو گذاشت "سوغاتی" ، علی لهراسبی خوند و اسمش رو گذاشت "وقتی میای"
آهنگ آروم"سوغاتی" و صدای گرم "وقتی میای" رو دوست دارم...

  • زینب